۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

آخرين خبرهاي منتشر شده

 

رويارويي يك ملت با هم به نفع كيست؟

تظاهرات كابل و حركاتي كه در آن رويداد از سوي عده اي خاص و در طرف ديگر مرز تشويق يا اجبار مهاجرين براي رد تظاهرات كابل و درخواست دستگيري تظاهر كنندگان داخل از دوسوي قوه به نفع كيست؟

به نظر مي رسد كه دستهاي سودجويي زندگي ملت ما را به بازي گرفته اند. بستن راه عبور برروي كاروان سوخت رساني و تانكرهاي تيل به افغانستان از سوي دولتمردان ايران. كه خود درگير حل تحريم هاي كشورهاي غربي مي باشند و مسئله هسته اي خود را در دستوركار دارند.به تعبيري مي توان مقابله به مثل دانست. اما چه مقابله به مثل حيرت انگيزي.

تنها چند روز پس ازسالگرد قيام امام حسين (ع) كه جزء مراسم آييني مذهب تشيع مي باشد در سرماي كشنده و جانسوز زمستان افغانستان(حتما مي دانيد كه افغانستان كشوري كوهستاني است) راه سوخت را برمردم بيچاره ما بستند. شايد جاي مثال نباشد كه آنرا به بستن آب در گرماي سوزان تابستان سال 60 هجري از سوي سپاه عمر سعد بر امام حسين تمثيل كنيم ولي شد. و تحريمي را كه كشورهاي غربي برايران اعمال كردند ، ايران آنرا بر افغانستان اعمال نمود. وملت بيچاره جز اعتراض راه به جايي نمي برد. در اين ميان عده اي از اين آب گل آلوده كه خود ايران درست كرده بود ، استفاده كردند و به نوعي از سوي نيروهاي ناتو و.... برعليه رهبران ايران به توهين و سنگ پراني بسوي سفارت ايران در كابل پرداختند. آنها از خشم ملت سوء استفاده كرده و آنرا به رويارويي دوكشور ايران و افغانستان رقم زدند، كه سالها در منافع يكديگر سهيم بوده و داراي فرهنگ و تاريخ مشتركي هستند.پر بي راه نگفته ايم اگر بگوييم كه يك ملت هستند كه مرز آنها را از هم جدا كرده است وسالها در غم ومشكلات هم سهيم بوده اند.

و اما در اين سوي مرز، مهاجريني كه با مشكلات عديده ي زندگي دست وپنجه نرم مي كنند و هنوز از شوك هدفمند سازي يارانه ها گيج بودند واين هم بر ساير مشكلاتشان افزوده شد. در پي تظاهرات كابل ، كودكان محصل مهاجر كه فاقد برگه تردد مرحله ششم بودند از مدارس اخراج گشتند و هرجا كه رفتند راه به جايي نبردند. خود شنيديم كه ساختاري كه سازمان دهنده سالگرد يادگار امام سيد احمد آقا بود ،هيئت هاي مهاجرين را تشويق و حتي تهديد كرده تا يك تجمع برگزار كرده و بر عليه تظاهرات كابل شعار دهند آنهم مقابل سفارت كشور خودشان. درساير شهرها هم بدين منوال گذشت.

برداشتي كه شركت كنندگان در تظاهرات ها داشتند 180 درجه تغيير داشت ، آنها تظاهرات كابل را به نوعي اختلاف انداختن بين مذاهب شيعه و سني مي پنداشتند، حق هم داشتند! به همين صورت داشت گسترش پيدا مي كرد . و اين را با علم بر مشكل تراشي هاي دولتمردان ايران بر دولت افغانستان كه سالها مهاجرين را اهرم فشار خود مي دانستند، و خود مهاجرين را به مشكلات عديده اي سرگرم مي كردند، اقدام به حضور در تجمعات كردند.اين راهم بگويم كه از سه ميليون مهاجرافغاني تجمعات به هزار هم نرسيد

خب دو خواستگاه آنهم از دوسوي معادله برقرار شد و يك ملت در دوسوي مرز كه ملت افغانستان باشد قرباني اين اميال گشت. كساني كه تظاهرات كابل را به خشونت و توهين كشاندند و دولت ايران كه مهاجر راعلارقم ميل باطني خود در برابر دولت مركزي قرارداد.

ملت ما بايد هوشيار باشد. بخصوص مردم ما كه در وطن به سر مي برند هر اقدامي پيامدهايي داشته و پيامد هاي آن برمهاجرين ايران سخت تر است. اين زخم را سالها دولت مركزي بر تن داشت و رنج كشيد. مهاجرين هم مي دانند و حس مي كنند كه چه فشاري بر زندگي آنها حاكم مي باشد. و بايد باور داشته باشند كه دولت افغانستان بارها و بارها بخاطر مهاجرين ، در برابر بسياري از دخالت هاي دولت هاي ميزبان در خاك افغانستان ، ناچار به سكوت و دم فروبستن شده اند.

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر