۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه

مهاجر پذيري ايران

1390/4/1 چهارشنبه

وقتي پناهندگان در دسته هاي متراكم چند ده هزار نفري وارد كشور ميشدند، بيشترين نيازهاي اوليه آنان سر پناه و اسكان ، غذا ، پوشاك و خدمات بهداشتي بود

آقاي دكتر رضا تسبيح سازان محقق و استاد دانشگاه در مراسم روز پناهنده پروژه خدمات و اقدامات بشر دوستانه جمهوري اسلامي ايران به پناهندگان كرد عراقي در طي سي سال گذشته (1357 تا 1387)را كه توسط اداره كل امور اتباع و مهاجرين خارجي وزارت كشورانجام گرفته است, تشريح كردند

به گزارش اداره كل امور اتباع و مهاجرين خارجي آقاي دكتر رضا تسبيح سازان در مراسمي كه به مناسبت روز پناهنده در روز دوشنبه30/3/90 برگزار گرديد در تشريح پروژه اي كه توسط اداره كل امور اتباع و مهاجرين خارجي وزارت كشور صورت گرفته است عنوان كرد: درساليان اخير تعداد پناهندگان در جهان به شدت افزايش يافته و مدت اقامت آنان در كشورهاي ميزبان نيز طولاني تر گرديده است . تحقيقات نشان داده است كه طول اقامت پناهجويان در كشورهاي ميزبان از 9 سال در 1993 به مدت 17 سال در سال 2003 رسيده است (گزارش كميساريا ي عالي سازمان ملل در امورپناهندگان، 2006). به لحاظ آمار و تراكم تعداد پناهجويان، قاره آسيا با داشتن حدود 45 % از كل پناهندگان جهان رتبه اول را در بين قاره هاي دنيا دارست (كلاور، 2002) و جمهوري اسلامي ايران در برهه هايي از زمان در طي سي سال گذشتههميشه يا اولين (گرارش اداره كل امور اتناع، 1385) ويا يكي از چهار كشور عمده پناهنده پذير در دنيا بوده است كه بيشترين تعداد پناهنده را در خود جاي داده است (گاسترام و اكيرون، 2005). بر اساس آمار منتشره (گزارش UNHCR ، 2006) تنها در سال 2005 به غير از پناهندگان ثبت نام نشده ، حدود 000/ 400/ 8 نفر پناهنده در دنيا زندگي مي كرده اند كه 80 % آنان را زنان و كودكان تشكيل ميداده اند (گزارش كميساريا ي عالي سازمان ملل در امورپناهندگان، 2002). تقريبا در همين محدوده زماني بيش از 000/000/2 نفر از پناهندگان يعني حدود 4/1 پناهندگان دنيا فقط در جمهوري اسلامي ايران زندگي مي كرده اند.

در طي 30 سالي كه از عمر انقلاب اسلامي ايران ميگذرد، ايران همواره پذيراي تعداد زيادي از پناهندگان بخصوص از كشور هاي افغانستان و عراق بوده است. در جنگ دوم خليج فارس كه دنيا ناگهان با بحران عظيم پناهندگان اين جنگ روبرو گرديد، در نخستين مراحل آغاز جنگ دولت جمهوري اسلامي ايران توانست پناهندگان عراقي و نيز اتباع و ديپلماتها و جهانگردان خارجي را كه در جنگ كويت گرفتار آمده بودند با مديريتي توانمند و در مدتي كوتاه تخليه و به سرعت از منطقه جنگ دور و از طريق مرزهاي امن ايران در كشورهاي مقصد تخليه نمايد. اين امردر شرايطي صورت گرفت كه بسياري از كشورهاي دنيا نتوانستند در اين لحظات بحراني كوچكترين خدماتي را به دهها هزار پناهنده اين جنگ ارائه نمايند. حتي يكي از كشورهاي همجوار كه مرزهاي مشترك و طولاني با كشور عراق دارد نه تنها از ورود پناهندگان عراقي به مرزهاي خود ممانعت بعمل اورد بلكه هزاران پناهنده اي را هم كه تحت شرايط اضطراري خود را به خاك اين كشور رسانده بودند اخراج و تحت الحفظ به ايران گسيل داشت.

از سوي ديگر به لحاظ طول مدت اقامت پناهندگان در يك كشور ميزبان ، ايران بيشترين طول مدت اقامت را براي پناهندگان فراهم نموده است. بيش از 70 % از پناهندگان افغاني و عراقي براي مدت 20 تا 36 سال در جمهوري اسلامي ايران اقامت داشته و نسل دوم و در پاره اي موارد حتي نسل سوم پناهندگان در كشور ايران متولد گرديده ، در ايران تحصيل كرده ، ازدواج نموده و مانند يك ايراني از كليه خدمات ، بهداشتي ، آموزشي و اجتماعي بهره مند گرديده اند ( گزارش UNHCR ، 1997 و 2010).  نزديكي فرهنگي و قومي و زباني و اشتراك مذهبي و ديني بين گروههاي پناهنده با اين كشور و نزديكي ايران به كشورهاي مبد‍أ و امكان بازگشت سريع به وطن در صورت مساعد شدن شرايط و وجود مرز طولاني از عوامل اصلي مهاجرت پناهندگان عراقي و افغاني به ايران است. كميسارياي عالي سازمان ملل در امورپناهندگان به همين دليل حضور ميليونها تن از پناهندگان بود كه نه تنها دفتر مركزي خود را در تهران بلكه چندين دفتر فرعي عملياتي و مراكز بازگشت داوطلبانه در بعضي ديگر از شهرهاي ايران داير نمود .

مواد 13 و 14 اعلاميه جهاني حقوق بشر پناهندگي را حق قانوني افراد و يكي از حقوق هاي بنيادين بشر ميداند.. به اين معنا كه هر كس حق دارد در برابر تعقيب و شكنجه و آزار، كشور خود را ترك و مأمني را براي خود در كشوري ديگر جستجو كند. حمايت از حقوق انساني پناهجويان اعم از مرد و زن و كودك و رعايت كرامت انسان بر مبناي تعهدات ايران نسبت به نظام هاي بين المللي ، مبناي كار سازمانهاي مسؤول در امور پناهندگان در ايران بوده است.دولت وقت ايران در سال 1342 آئين نامه مربوط به وضعيت پناهندگان را به تصويب رساند و به دنبال آن در سال 1355 نيز كنوانسيون مصوب 28 ژوئيه 1951 سازمان ملل متحد را كه مربوط به وضع پناهندگان بوده مورد پذيرش قرار داد و از آن زمان تا كنون باوجود آثار و تبعات منفي زيادي كه پذيرش پناهندگان براي ايرانيان داشته است، ملت و دولت جمهوري اسلامي ايران نه تنها در طي سي سال گذشته بلكه امروزه نيز همچنان پذيراي ميليونها تن از پناهندگان هستند. اين در حالي است كه پاره اي از كشورهاي دنيا بدليل مشكلات متعدد و نگرانيهايي كه در مورد حفظ امنيت ملي خود داشته اند از پذيرش پناهجويان امتناع مي ورزند. از جمله برخي از كشورها هرگز اجازه ورود نا محدود و اضطراري را به پناهندگان  نميدهند و در صورتيكه افرادي ورود غير مجاز داشته باشندتا رسيدگي به وضعيت پناهندگي و پذيرش ويا عدم پذيرش انان پناهندگان را زنداني ميكنند . (گزارش كشور استراليا؛ 2002 ).

تأكيد سخنراني حاضر بر روي پناهندگان كرد عراقي است. اين تاكيد دو دليل عمده دارد. اول اينكه اكراد عراقي در سي سال گذشته وحد اقل تاقبل از سقوط صدام مرتبا تحت تعقيب و فشار و حملات زميني و هوائي و بمبارانهاي شيميائي رژيم عراق قرار داشته اند و ديگر اينكه به دليل همجوار بودن ونزديكي مسير و مشابهت هاي فرهنگي، قومي و نژادي با اكراد ايراني تقريبا تمام اكراد عراقي در اينگونه مواقع راهي ايران ميگردند. جمهوري اسلامي ايران فقط در سه استان آذربايجان غربي؛ كردستان و كرمانشاه كه همجوار با مناطق كردتشين عراق هستند حدود 800 كيلو متر مرز مشترك دارد. در هر بحراني كه در عراق در سي سال گذشته به وقوع پيوسته است صد ها هزار وحتي در يكي از بحرانهاي پناهندگي قريب به يك ميليون تفر كرد عراقي به طور جمعي و تنها در مدت چند روز راهي مرزهاي امن ايران كرديده اند.

هفت بحران عمده پناهندگي در كشور عراق به وقوع پيوسته است. اولين گروه از پناهندگان در سال 1354 بعد از تحولات منطقه اي و اختلافات ارضي و سياسي با ايران و وقوع بحران در عراق وارد ايران گرديدند. در دوران جنگ تحميلي و به دنبال شروع سركوب و كشتار مردم عراق توسط رژيم صدام دهها هزار نفر از اكراد از ابتداي سال 1360 تا اواسط سال 1366 بصورت مسمتر وارد كشور گرديده و مورد پذيرش قرار مي گرفتند. بحران سوم پناهندگي درنيمه دوم سال1366 و به دنبال فاجعه بمباران شهر حلبچه از سوي رژيم جنايتكار صدام آغاز گرديد كه باعث شد خيل عظيمي از مردمان شهر و روستاهاي منطقه عمومي حلبچه به ايران سرازير شوند. مجدداً با يورش رژيم بعث به مردم كردستان عراق بحران تابستان سال 67 شروع شد كه در اين رويداد نيزدهها هزار آواره وارد سه استان غربي كشور گرديدند. در سالهاي 1368 و 1369 پس از اعلام عفو عمومي از سوي رژيم بعث عراق عده اي از اين پناهندگان  بصورت داوطلبانه پس از برخورداري از تسهيلات پيش بيني شده به عراق باز گشتند.

بحران پنجم در سال 1369 پس از اشتغال كويت توسط عراق ، و اعلام جمهوري اسلامي ايران مبني بر باز بودن مرزهاي كشور به روي كليه اتباع خارجي مقيم كويت ، و فراهم بودن تسهيلات لازمه جهت اتباع خارجي براي بازگشت به موطن خويش اتفاق افتاد كه در آن نزديك به 60000 نفر از اتباع كشورهاي پاكستان ، هند ، بنگلادش ، لبنانٰ؛ تونس و مراكش ( اعم از ديپلمات و افراد عادي ) و دهها هزارپناهنده كرد فقط به استان آذربايجان غربي و دهها هزارپناهنده و ديپلمات خارجي ديگربه اسناتهاي كردستان و كرمانشاه وارد واز طريق مرزهاي  خروجي زميني و هوائي به كشورهاي خود باز گشتند. سرعت عمل كشور دولت جمهوري اسلامي ايران و در راس آن ادارات امور اتباع اين سه استان حيرت جهانيان را بر انگيخت.

در بحران سال 1370 كه يكي از بزرگترين بحرانهاي پناهندگي در جهان در طي سي سال گذشته بوده است؛ قريب به 1400000 نفر پناهنده به اين سه استان وارد گرديده كه در مدت كمتر از ده روز با ايثار گري و فدا كاري دست اندركاران و مردم اسكان گرديدند. حتي تعداد پناهندگان در اين بحران حدود يك سوم جمعيت بومي استانهاي سه گانه بود. حجم عظيم بحران و شرايط سخت آب و هوايي وضعيتي را ايجاد نموده بود كه لحظه اي درنگ باعث بروز فاجعه بزرگ انساني مي گرديد .

         ورود پناهندگان تبعات منفي زيادي بر روي كيفيت دريافت خدمات بهداشتي، رفاهي ، آموزشي و اجتماعي مردم بومي منطقه داشته است. به لحاظ اقتصادي ، هزينه هاي سرسام آور مهاجرين از لحاظ خدمات اسكان ، بهداشت ، تغذيه ، و آموزش و نگهداري و مراقبت از اردوگاهها هزينه هاي زيادي را به دولت تحميل كرده است. از بعد فرهنگي و اجتماعي ، ترويج فرهنگ ناهمسو با فرهنگ بومي و تزلزل در هنجارهاي اجتماعي، افزايش ميزان خشونت و جرم در جامعه ، افزايش حاشيه نشيني و بي نظمي و نا امني ، اعتياد ، قاچاق كالاها از ديگر تبعات منفي پناهندگان براي جامعه ميزبان بوده  است. پناهندگان به دليل عدم آگاهي به قوانين و مقررات اجتماعي كشور ميزبان موجب بروز مشكلاتي در امور حقوقي ومدني كشور مي گردند. در بعد سياسي آشوبهاي سياسي ، رفت و آمدهاي مكرر بين مرزي و سلب امنيت در مرزها و درگيري نيروهاي نظامي و انتظامي را بهمراه دارند. و بالاخره به لحاظ بهداشتي و آموزش نقش مهمي در افزايش هزينه هاي بهداشتي و درماني ، شيوع بيماريها و هزينه هاي مربوط به آموزش و سواد آموزي را به جامعه پذيرنده تحميل مي كنند. حضور بيش از سه ميليون نفر از پناهندگان به صورت همزمان در برهه هايي از اين دوران، حتي بافت فرهنگي بعضي از مناطق شهري ايران بخصوص در حاشيه شهرهاي بزرگ تغيير پيداكرده است. هزاران عراقي در مناطق شمالغرب و غرب كشور چهره بعضي از مراكز شهري ايران را تغيير داده بود . از سوئي ديگر بسياري از مردان پناهنده از نظر سني در گروه سني ازدواج (25 تا 40 سال) قرار داشتند كه موجب ازدواج تعداد زيادي از آنان با زنان ايراني گرديده است. اين ازدواجها جنبه مستحكمي ندارد. عمدتا مصلحتي هستند و به تعدد زوجات منجر ميشود. مشكلي كه در جامعه امروز ايران خود را به صورت وجود انبوهي از زنان بلا تكليف و تعداد زيادي از فرزندان بدون تابعيت نمايان ساخته است. اما عليرغم تمامي اين تبعات و آثار منفي كه حضور ميليوني پناهندگان كرد عراقي بر دولت و ملت بزرگ ايران وارد كرده است مردم سخاوتمند ايران حتي با استفاده از سهميه و جيره غذايي يارانه اي خوداجازه ندادند كه پناهنده اي در اردوگاه گرسنه بماند.

در ارائه خدمات به پناهجويان بسياري از دستگاههاي كشوري ، لشكري و نيروهاي نظامي و انتظامي و سازمانهاي ملي و بين المللي با يكديگر همكاري داشته اند . برخي از دستگاهاي اجرايي كشور كه در امر كمك رساني به صورت مستقيم و يا غير مستقيم فعاليت داشته اند عبارتند ازوزارت كشور ، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي ، وزارت آموزش و پرورش ، وزارت بازرگاني، وزارت كار و امور اجتماعي، سازمان هلال احمر ، ادارات بهزيستي، محيط زيست و منابع طبيعي، جهاد سازندگي. در سطح بين المللي نيز كميسارياي عالي سازمان ملل متحد در امور پناهندگان(شريك اجرايي)، سازمان جهاني صليب سرخ ، سازمان جهاني غذا؛ سازمان بهداشت جهاني ؛ پاره اي از سفارتخانه ها و بعضي نهادها و بنيادهاي خيريه ملي و بين المللي در كمك رساني به پناهندگان نقش داشته اند. مخصوصا كمكهاي مالي و خدمات مربوط به اسكان وساخت وساز؛ آموزش؛ بهداشت و مراقبتهاي پزشكي؛ اجراي پروژه هاي توان بخشي؛ اهداء لوازم بهداشتي و كيتهاي آموزشي و كمك به برنامه هاي بازگشت پناهندگان كه توسط كميساريا صورت گرقته است در خور توجه شايان است. اما بهر حال اين دولت و ملت بزرگ ايران بودند كه با مديريت توانمند و كرامت بي حد و حصر خود پناهندگان را ياري رساندند.

وقتي پناهندگان در دسته هاي متراكم چند ده هزار نفري وارد كشور ميشدند، بيشترين نيازهاي اوليه آنان سر پناه و اسكان ، غذا ، پوشاك و خدمات بهداشتي بود. زيرا بسياري از آنان خسته و بيمار و گرسنه و بعد از طي مسافاتي طولاني و معمولاً پياده به مرز رسيده بودند و بنا بر اين ارائه خدمات اوليه مانند اسكان و غذا جنبه فوريت داشت . بسياري از پناهجويان به دليل مشكلات سختي راه و عدم دسترسي به آب سالم ، معمولاً از بيماري هايي مانند اسهال شديد و بيماريهاي عفوني رنج مي بردند و تحت تأ ثير شبوع بيماريها ي گوناگون بودند. . آنها دچار سوء تغذيه ، خستگي و جراحت و يا در مواردي به دليل بمباران از آلودگيهاي شديد شيميايي رنج مي بردند. بعضي از خانواده ها نيز در طول مهاجرت و قبل از رسيدن به ايران به دليل دشواري راه و سرما بعضي از عزيزان خود را كه اكثرا از اقراد مسن ويا اطفال بوده اند از دست داده بودند. گروهي از آنان بعضي از افراد خانواده خود را در عراق ودر طي جنگ و بمباران از دست داده بودتد. آنها همه در شرايط اضطراري زندگي مي كردند. معمولاً دارايي اندكي بهمراه داشته و يا حتي هيچگونه نقدينگي با خودنداشتند.. بسياري از انها در طول مهاجرت و روزهاي قبل از ترك وطن، جنگ، آشوب و خشونت و شكنجه را تجربه كرده بودند. خانواده ها اكثرا از هم پاشيده شده و در مواردي زن و شوهر از يكديگر و يا والدين و فرزندان از همديگر جدا افتاده و از يكديگر اطلاعي نداشتند. به همين دليل در ميان جمعيت پناهندگان كودكان يتيم، كودكان گمشده و يا رها شده توسط والدين و زنان و سالمندان و معلولين بسيار زياد بوده است.

آنان تا زمانيكه مطمئن مي گرديدند كه ميتوانند به اتكاء خدمات و كمكهاي دريافتي از سوي دولت جمهوري اسلامي ايران به زندگي خود و افراد خانوده شان ادامه دهند در نگراني و اضطراب به سر مي بردند. اردوگاهها و پناهگاههاي موقت جمهوري اسلامي ايران اولين محل امني بودند كه پناهجويان در آن توقف مي كردند و انتظار داشتند كه كمكهايي را دريافت كنند. اردوگاهها معمولاً در نواحي دوردست قرار دارند و تدارك مواد غذايي و رساندن آن به منطقه سكونت پناهندگان عراقي، مستلزم سيستم حمل ونقل كارآمدي بود. و حتي در شرايطي خاص مأموران مجبور به ارائه كمكها از طريق هوا بودند. ولي با وجود دشواريهاي فراوان دولت جمهوري اسلامي ايران و در رأس اجرائي آن اداره كل و دفاتر امور اتباع و مهاجرين خارجي وزارت كشور و استانهاي آذربايجان غربي، كردستان و كرماتشاه مديريت مطلوبي را در صحنه كليه بحرانهاي پناهندگي اعمال كردند به نحوي كه اكثر پناهندگان در مدت يسيار كوتاهي پس ازرسيدن به ايران اسكان داده شده و خدمات دريافت مي كردند. و حتي در بسياري از موارد گروههاي آسيب پذير مانند افراد خردسال بي سرپرست ، افراد پير ، افراد ناتوان جسمي و ذهني ، زنان باردار يا شيرده و زنان بي سرپرست كه در مقابل مرگ و مير آسيب پذيرتر از ساير اقشار هستند، علاوه بر خدمات معمول خدمات ويژه نيز دريافت ميكردند.

اگر چه به لحاظ مادي ميلياردها دلار از در آمد ملي كشور صرف اسكان؛ نگهداري و رفاه پناهندگان گرديده است ولي ارزش مادي اين نوع خدمات در مقابل ارزش معنوي و اظهار رضايت پناهندگان از دريافت خدمات بسيار كمرنگ است. اظهار رضايت بيش از صدها نفر از سفرا؛ كارداران؛ هياتهاي نمايندگي سازمانهاي بين المللي و نمايندگان كميساريا از مديريت اردوگاها و مهمانشهرها بيانگر حجم و عظمت خدماتي است كه صورت گرفته است.

در يك پژوهش زميته يابي كه بر روند مهاجرين كرد عراقي صورت گرفته است (تسبيح سازان؛ 1386) مشخص گرديد كه به دليل رضايت آنان از اقامت در ايران و خذمات دريافتي 29٪ از مردان و 33٪ از زنان مايل هستند براي هميشه در ايران باقي بمانند. تحليل داده هاي تحقيق نشان مي دهد كه بين 75% تا حدود 94% پناهندگان از رفتار دولت ايران با پناهندگان، از اقامت خود در ايران، از رعايت شئونات و مسائل اخلاقي در بين پناهندگان و از ارائه خدمات توسط اداره امور اتباع ، از برقراري امنيت و آرامش در محل سكونت، از مديريت خوب و سازمان يافته امور پناهندگان در ايران، كاملا راضي و يا راضي هستند و بيش از 90 % آنان رويهمرفته از شهر محل سكونت واز محلي كه در ان زندگي مي كنند (اين محلها عمدتا مهمانشهرها مي باشد) كاملا رضايت دارند و يا راضي هستند.

 
 

پاره اي از مهمترين منابعي كه جمهوري اسلامي ايران براي ساماندهي بحرانهاي پناهندگي در هر بحران غير قابل پيش بيني براي ارائه خدمات به پناهندگان و اقدامات بشر دوستانه در مورد آنان فراهم مي نمود عبارت بودند از:

 1 - منابع انساني و نيروهاي خدماتي: شامل نيروي اتساني اداره كل امور اتباع و مهاجرين خارجي وزارت كشور و دفاتر آن در استانهاي آذربايجان غربي، كردستان و كرمانشاه و استانهاي معين، نيروي انساني موقت كه از سابر سا زمانها و نهادهاي دولتي معرفي مي گرديدند، افراد داوطلب از سازمانهاي غير دولتي و نهادهاي مردمي و ناظرين كميساريا ي عالي سازمان ملل در امورپناهندگان.

            اگر به طور ميانگين براي هر 200 نفر پناهجو فقط يك نيروي خدماتي در نظر گرفته شود در بعضي از بحرانهاي پناهندگي حجم منابع انساني مورد نياز از مرز 7000 نفر نيز مي گذشت.

2 - ثبت نام، پذيرش و روابط عمومي: خدمات مربوط به ثبت نام و آمارگيري و پذيرش پناهندگان، پرسنل حفاظت و رعايت مسائل امنيتي و حراست، احراز هويت و صدور كارت پناهندگي، خدمات مربوط به تفكيك جمعيتهاي ويژه و ارائه خمات خاص براي اين گروه، خدمات مربوط به پيدا كردن مفقودين و انسجام و وحدت مجدد خانواده، بررسي روند ورود گروههاي بعدي پناهندگان و آماده سازي شرايط براي پذيرش از تعداد نامعلوم پناهندگان ورودي،. وپيدا كردن راه حلهاي پابدار براي حل مشكل پناهندگي و بازگشت داوطلبانه پناهندگان. اطلاع رساني و روابط عمومي.

3 - منابع مربوط به ساخت و ساز و تجهيز اردوگاهها و مهمانشهرها : آماده سازي زمين و محوطه اردوگاههاي موقت، تهيه ماشين آلات سبك و سنگين جهت اجراي كارهاي ساختماني، تهيه چادرهاي برز نتي و نصب و راه اندازي آنها، ساخت پناهگاههاي موقت، ساختمان سازي و ايجاد مهمانشهرهاي دائمي همراه با تأسيسات جنبي آن، ژنراتورهاي برق و سيم كشي و آب رساني.

بر حسب گزارشهاي موجود ( مريل اسميت؛ 2004 ) از حدود 12 ميليون نفر پناهنده تحت حمابت  كميساريا در دنيا بيش از 7 ميليون نفر از آنان براي مدت بيش از 10 سال است كه در اردوگاهها و در چادر ها زندگي مي كنند و حتي عده اي از آنها نسلهاي بعدي خود را نيز در همان شرايط و در كمپ هاي مخصوص به دنيا آورده ونگهداري مي كنند. اين در شرايطي است كه بر طبق گزارش كميساريا اكثر پناهندگاني كه در ايران اقامت طولانيتر داشته اند در شهرهاي گوناگون كشور سكونت گزيده و فقط حدود 3 % از آنان هنوز در مهمانشهرهاي مخصوص پناهندگان اسكان دارند (گزارش عملكرد كميساريا ، 2011 و 2010).

4 - منابع مربوط به تهيه و توزيع لوازم خانگي و پوشاك: تهيه و توزيع ملافه ، پتو و ساير لوازم خواب، ظروف ، لوازم آشپزي، وسائل روشنائي و گرمايشي، تهيه و توزيع انواع پوشاك  زنانه و مردانه و بچگانه متناسب بافصل.

5- منابع مربوط به تأمين وتهيه و توزيع مواد غذايي : شامل پرسنل و خدمات ادارات و سازمانهاي تأمين كننده مواد غذايي، نهادهاي مردمي واهدا كنندگان مواد غذايي ، سيستمهاي حمل و نقل مواد غذايي، ميزان ذخاير غذايي و انبارها و سرد خانه هاي مربوط به نگهداري مواد غذايي، جيره بندي و توزيع مواد غذايي و امور اداري و پرسنلي مربوط به توزيع مواد غذايي.

            پناهندگان در تمام طول مدت پناهندگي نه تنها كليه خدمات غذائي خود را رايگان دريافت نموده اند بلكه همانند ساير اتباع ايراني از كليه كالاها و خدمات يارانه اي نيز استفاده نموده اند كه با هر رقم از يارانه هاي مربوط به يك كالا كه در اختيار پناهندگان قرار گرفته است ، ميتوان چندين برنامه عمراني در كشور اجرا كرد. به عنوان يك نمونه موردي ميتوان به يارانه هاي مربوط به آرد و نان اشاره كرد كه در اختيار پناهندگان قرار گرفته است. در يك تحقيق نشان داده شده است كه فقط با پرداخت يارانه اي كه براي تأمين پول نان پناهندگان هزينه ميگردد ميتوان سالانه 3000 مدرسه ساخت (دوكوهكي، 1384). در همين راستا مديركل دفتر امور اتباع و مهاجرين خارجي وزارت كشور(1381) اعلام نموده است كه نگهداري يك خانواده 5 نفري پناهنده براي دولت ايران ماهانه حدود 150 دلار هزينه دربردارد. اين در حالي است كه كميسارياي عالي پناهندگان در ايران نيز در مجموعه گزارشهاي خود مطرح نموده است كه حكومت جمهوري اسلامي ايران نقش بسيار مهمي در نگهداري و حمايت از پناهندگان داشته و هر سال مبالغ هنگفتي از منابع يارانه اي بودجه كشور را براي ارائه خدمات براي پناهندگان اختصاص مي دهد.

كميساريا معترف است كه دولت يارانه هاي زيادي را براي ارائه خدمات بهداشتي ، آب و برق و گاز و آموزش و تغذيه براي پناهندگان صرف نموده است و از بابت پرداخت يارانه ها هيچگونه تفاوتي بين پناهندگان و ايرانيان قائل نشده است  و اين منابع علاوه بر ميليارد ها ريال هزينه هاي ديگري است كه صرف مديريت و مخارج مهمانشهرهاي پناهندگان و نگهداري و مراقبت از آنان بر دولت ايران تحميل مي گردد.

6 - تأمين و ارايه خدمات پزشكي و مراقبتهاي بهداشتي و درماني: شامل شناسائي و درمان سرپائي بيماران و سالمندان كه در جريان فرار بيمار گرديده و يا آسيب ديده اند، بر پائي خانه هاي بهداشت و درمانگاه، غربالگري بيماران عفوني و مسري و كنترل آنان ، ايجااد بيمارستانهاي صحرائي و موقت و مجهز به تخت و آمبولانس و تسهيلات درماني وتجهيزات پزشكي و دارو ، تعداد پزشكان و پرستارها وپرسنل خدمات پاراكلينيكي، منابع تأمين كننده تجهيزات مخصوص پزشكي و پيراپزشكي.

سازمان بهداشت جهاني غربالگري بيماريها و ارزيابي سلامت جسمي افراد را از اولويتهاي برنامه هاي خود قرار داده است. تعاريف و استاندارد هاي سازمان بهداشت جهاني به ميزان زيادي در كليه اردوگاهها و مهمانشهرهاي پناهندگان عراقي عملياتي گرديده است . به عنوان مثال كميسارياي عالي سازمان ملل در امور پناهندگان در گزارشي كه منتشر كرده است ضمن تأييد ارائه‌ خدمات رايگان بهداشتي به كليه پناهندگان، نقش وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي   را در مورد اجرايي ساختن برنامه هاي مبارزه با  AIDS در مورد دو ميليون پناهنده تأكيد نموده است .

همچنين خدمات مربوط به پيشگيري، غربالگري و چندين تحقيق در مورد بيماريهاي بومي و نارسائيهاي بهداشتي و بررسي مشكات رواني پناهندگان عراقي صورت گرفته است كه نتايج آنها نيز به چاپ رسيده است. از جمله تحقيق وسيعي كه بر روي شاخصهاي رشد جسماني در دانش آموزان عراقي مستقر در مهمانشهرهاي ايران ( رياضي، 1384) صورتگرفته است نكته جالب در اين پژوهش طول مدت اقامت دانش آموزان اتباع عراقي در ايران بوده است كه برابر با 2/13 سال مي باشد كه بيانگر اين واقعيت است كه اكثر اين دانش آموزان در ايران متولد گرديده و به تحصيل پرداخته اند.

كودكان پناهنده در ايران نيز با توجه به تمهيداتي كه در مورد تغذيه ، بهداشت و آموزش آنان بعمل آمده بود بنظر ميرسد كه براساس معيارهاي جهاني از رشد و رفاه قابل قبولي در اردوگاهها و در طي دوران پناهندگي برخوردار بوده اند.اطفال و كودكان پناهنده عراقي در ايران اعم از آنهائي كه داراي سرپرست بوده و يا بي سرپرست بوده اند از مراقبتهاي ويژه پزشكي، درماني، واكسيناسيون وتغذبه رايگان و سهميه هاي منظم شير خشك برخوردار بوده اند. مادران اين دسته از كودكان هم جزء جمعيتهاي ويژه محسوب مي گرديدند كه نسبت به جمعيت معمولي از امكانات تغذيه اي و سهميه مواد غذائي بيشتري برخوردار بوده اند.

 7-   منابع مربوط به بهداشت محيط زيست و آب و فاضلابهاي بهداشتي: شامل تانكرهاي آب بهداشتي و نگهداري بهداشتي آب در مخازن ، لوله كشي آب مشروب، پمپ هاي تخليه آب ، ضد عفوني كردن محيط ، جمع آوري زباله ها، ساخت آبريزگاههاي موقتي و دائمي، تهيه و توزيع صابون و مواد پاك كننده و ضدعفوني كننده.

   8-  منابع مربوط به وسايل و سيستمهاي تداركاتي: راههاي ارتباطي و حمل و نقل ، دسترسي به راه آهن ، بندرگاهها، فرودگاهها و هواپيماهاي باري و كاميون، ترخيص، انبار داري و نگهداري كالاها و مواد مصرفي.

   9-  منابع مربوط به آموزش و تحصيلات: ايجاد، توسعه و تجهيز مدارس ويا فضاهاي آموزشي در اردوگاهها، خدمات مربوط به سواد آموزي والدين و يزرگسالان به زبان مادري و زبا ن فارسي، ثبت نام رايگان و شروع به نحصيل و يا ادامه تحصيل براي كليه كودكان بازمانده از تحصيل ، ادامه تحصيلات در دانشگاه براي فارغ التحصيلان مقطع متوسطه، واگذاري رايگان كتاب و لوازم التحرير.

 در زمينه آموزش و تعليم و تربيت نيز يكي از اقدامات بشر دوستانه جمهوري اسلامي ايران ارائه آموزشهاي عمومي و رايگان در مدارس آموزش و پرورش كشور و در اردوگاهها بوده است. تقريباً كليه دانش آموزاني كه درسن تحصيل و مايل به تحصيل بوده اند از آموزشهاي رايگان در سطح ابتدايي ، راهنمايي و دبيرستان ( بر اساس نظام آموزش و پرور ش ايران ) استفاده نموده اند.

نماينده سازمان يونيسف و نماينده كميساريا در ايران تصريح كرده اند كه بيشتر كودكان پناهنده از جمله كودكان پناهندگان عراقي در ايران از اجازه تحصيل رايگان برخوردار هستند . در تابستان سال 2009 دفتر رياست جمهوري از وزارت كشور و وزارت آموزش و پرورش طي دستور ا لعملي درخواست نمود كه از كليه فرزندان پناهندگاني كه در سنين مدرسه قرار دارند ثبت نام به عمل آمده ومشغول به تحصيل شوند (گزارش 2010 و 2011). در همين زمينه اداره كل امور اتباع و مهاجرين خارجي وزارت كشور اعلام نموده است كه حدود 285 هزار پناهنده در مدارس دولتي ايران و بيش از 3000 نفر دانشجوي عراقي و افغاني در دانشگاههاي كشور مشغول به تحصيل هستند . علاوه براين تعداد 000/600 نفر از اتباع بيگانه بزرگسال در كلاسهاي نهضت سواد آموزي در ايران، آموزش ديده اند .

   10-  منابع مربوط به آموزش حرفه وفن  و اشتغال براي بزرگسالان: اقدام جهت تسهيل كاريابي و اشتغال، ايجاد زمينه هاي اشتغال از طريق احداث مجتمع هاي كشاورزي، دامپروري و تأسيس كارگاههاي كوچك وكارخانجات مانند كارخانه آجر فشاري، اشتغال در ادارات و سازمانهاي دولتي.

بسياري از پناهجويان اقامتهاي طولاني در جمهوري اسلامي ايران داشته اند. گروهي از پناهندگان مخصوصا گروه سني جوانان و افراد بزرگسالي كه مايل به اشتغال در بازار كار بوده و يا اساسا مايل به فراگيري حرف مختلف بوده اند از آموزشهاي حرفه اي مراكز آموزشهاي فني و حرفه اي ثابت و سياري كه در جوار اردوگاهها و مهمانشهرها برگزار ميگرديده استفاده نموده اند. اينگونه افراد كه مجهز به مهارتهاي حرفه اي گرديده بودند نه تنها از شرايط بهتري براي جذب در بازارهاي كار ايران برخوردار بودند، بلكه پس از بازگشت به عراق نيز آمادگي بيشتري براي جذب در بازار كار كشور خود را پيدا مي كردند. همچنين اداره كل امور اتباع و مهاجرين خارجي در سال 2008 از كليه مهاجرين مرد سنين 18 تا 60 سال كه مايل به كار و اشتغال در كشور باشند ، درخواست نمود كه جهت اخذ اجازه كار موقت اقدام نموده و در صورت تمايل به كار هاي مورد علاقه اشتغال ورزند ( 30 ).

در حاليكه پناهندگان عراقي در ايران از آموزشهاي حرفه اي استفاده نموده و از مزاياي اشتغال در بازار كار ايران و حتي استخدام در سازمانهاي دولتي بهره مند هستند، سازمان عفو بين الملل در گزارشي كه در مارس 2007 منتشر كرده است، متذكر گرديده كه در يكي از كشورهايي كه پناهندگان عراقي را به تعداد محدودي پذيرش نموده است، اجازه كار و اشتغال داده نشده و پناهندگان عراقي مجبورند كه با پس انداز و آورده هاي اندك خود از كشورشان به همراه داشته اند هزينه هاي زندگي خود را تأمين نمايند. آنان از خدمات درماني و آموزش نيزمحروم هستند و اين در حالي است كه عده اي از اكراد عراقي به هنگام پناهندگي در ايران ، در سازمانها و ادرات دولتي وبخش خصوصي به كار اشتغال داشته و از خدمات بيمه تأمين اجتماعي استفاده نموده اند. به عنوان يك نمونه فقط در استان آذربايجان غربي در حال حاضر   (1389)سالانه بيش از 25 ميليارد ريال حقوق بازنشستگي به پناهندگان عراقي پرداخت ميگردد.

از مجموعه خدمات صورت گرفته براي پناهندگان اطلاعات كاملي نه تنها در ايران بلكه در اكثر كشورهاي دنيا بصورت مدون و منسجم در دست نيست و معدود گزارشهايي كه در اختيار است بيشتر جنبه ژورناليستي و خبر رساني دارند. پيشتهاد ميشود كه كميساريا با همكاري اداره كل امور اتباع وزارت كشور جمهوري اسلامي ايران پژوهشكده اي بين المللي براي اينگونه تحقيقات ساماندهي كند تا مجموعه خدماتي را كه در اين راستا انجام گرديده است به صورت يك سند جامع بين المللي تدوين نمايد.


 

يادداشت سردبير:

بازهم تكرار مكررات!

فقط اين را مي پرسيم كه شما براي مهاجرين چه كرديد اين چيزها كه آمار و اقام است. ايران بجز مشتي كارگر و عمله مگر چيز ديگري تحويل داده؟ همين الان مگر كودكان مهاجري كه مدرك سربرگ داشتند كارنامه گرفته اند؟ كه ادعاي آموزش داريد. خجالت آوراست. اسلام مرزندارد ولي ايراني مرز دارد


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر